الینا طاهریالینا طاهری، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

دختر طلایی مامان الینا

ماجراهای ما

1392/5/29 10:13
نویسنده : مامان الینا
221 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب خانم خانما با عروسکشون صاف زدن تو چشم ما و خلاصه دردسرتون ندم می دونم مامانا همه شون یه همچین تجربه ای دارن

بعدش اومده میگه ناز.....ناز.... چشم منو ناز کرده و دو تا بوش ابدار به معنی واقعی
(که اونم می دونم مامانا تجربشو دارن)تو چشم ما کرده و در نهایت عروسکش رو که یک پنگوئن نوک دراز هست اورده گذاشته رو سینه ام و مثلا شروع کرده بهش شیر دادن اونم با صدای ملچ مولوچ!!!!!که یعنی الان من و پنگوئن و الینا همه با هم دوستیم تعجب

بله اینجوری هاست دیگه..............خیال باطل

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان محیا
29 مرداد 92 11:08
نازی چقدر این الینا جون با مزه است آدم میخواد بخورش کاشکی این الینایی الن پیشم بود . منم همین تجربه رو داشتم یه بار سر سجده ی نماز بودم که محیا با پاهاش کوبید تو چشمم البته موقعی که اندازه ی الینا بود خلاصه چشمم رو نمیتونستم باز کنم آخر مجبور شدم برم بیمارستان دکتر گفت چشمتون یه خراش برداشته .الان هم بعضی اوقات که از خواب میپرم همون چشمم رو تا اندکی وقت نمیتونم باز کنم.بچه های این دوره زمونن دیگه
مامان محیا
29 مرداد 92 11:12
لباس محیا رو مامانی محیا دوخته دوخته من از این هنرا ندارم
مامان محیا
29 مرداد 92 11:22
خیلی خوشحالم که الینا جونی غذا میخوره .باورکنید منم این دوران رو سپری کردم ولی خب چاره چیه ؟بعضی وقتا میگم بیچاره اونایی که دوقلو دارن چی میکشن.بعضی از مادرا رو میبینم میگن هروقت بچم گرسنه اش شد خودش غذا میخوره .ولی من اینجوری فکر نمیکنم محیا وقتی کوچولو بود خداشاهده بغلش میکردم میبردمش کوچه تا یه لقمه غذا بخوره حالا هم اثراتشو دارم میبینم گردن درد دارم ولی عوضش حالا دیگه از بابت غذا خوردن محیا خیالم راحت شده .خودش میشینه غذا میخوره. چرا ماکارونی خاصیت نداره .خب اگه گوشت چرخ کرده قاطیش کنی خاصیت پیدا میکنه.مرکز بهداشت میگفت ماکارونی رو برای بچه ها دم نکن بزار اول گوشت بپزه با کمی رب و نمک بعد ماکارونی رو بریز توش بزار ماکارونی هم خوب بپزه .اینجوری میگفت بهتره
مامان محیا
29 مرداد 92 11:31
من رفتم وبلاگ آوا و واسش کامنت گذاشتم البته گفتم به طور تصادفی با وبلاگتون آشنا شدم .ولی نباید زیاد غصه هاشو بنویسه درسته غم بزرگیه .ولی به خدا قسم هیچ زندگی خوش کامل نیست هرکی به نحوی مشکلی داره .اوا وقتی بزرگ بشه وبلاگشو ببینه خب افسردگی میگیره .عکس گریه ی بچشو گذاشتهدل سنگ رو آب میکنه یا اون لالایی غمگین که چشما رو پراشک میکنه.خب بنویس ولی دیگه نه این همه سوزناک .به خدا دارم برای آوا میگم. تو کامنتم هم بهش گفتم .ولی خیلی سخته شاید منم اگه بودم بدترازاینا میشدم خدا بهشون صبر بده ومقاومت .
محبوبه مامان الینا
30 مرداد 92 7:53
امان از دست این وروجکا