الینا طاهریالینا طاهری، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

دختر طلایی مامان الینا

وقتی خدا الینا رو دوباره به ما بخشید

1392/9/24 14:56
نویسنده : مامان الینا
393 بازدید
اشتراک گذاری

دوستای گلم نمی دونم چطوری ازتون تشکر کنم شما نازنین هایی که با اینکه میدونم همتون چقدر مسئولیت دارین بازم به ما سر میزنین و اظهار محبت می کنین قلب

الینا شنبه پیش اسهال و استفراغ شد و بردمش دکتر تا 4 شنبه اصلا بهبودی در وضعیت این بچه بوجود نیومد نه اشتها داشت نه اسهالش بهتر شده بود که هیچ بدتر هم شده بود به شکلی گلاب به روتون وقتی پوشک رو باز می کردم توش اب واستاده بود دیگه شما خودتون مادرین می دونین چه حالی به ادم دست میدهگریه

خلاصه عصر چهارشنبه بردمش دکتر گفتم خوب نشده دارو ها شو تمدید کرد اما دوباره ندای مادرانه که حتما شما هم تجربه اش دارین اومد سراغم و گفت این بچه کم اب شده باید سرم وصل کنه مخصوصا اینکه شب قبلش هم نخوابیده بود و خیلی بی قرار بود از طرفی مامان نازنین سهند و سپهر طلایی تاکید کرده بود که حواسم که دفع ادرارش باشه که دیدم این بچه اصلا ادرار نداره حالا اینا به کنار دیگه از شدت تهوع سینه هم نمی گرفت ......تعجبگریه

ساعت 8 بود که با مامان و همسری الینا رو بردیم بیمارستان دکتر شیخ خدا خیرشون بده پرسنل اونجا رو چقدر با احترام چقدر با حوصله دکتر تا معاینه اش کرد گفت این بچه کم ابی شدید داره سریعا سرم یعنی همون فکری که خودم کرده بودم اگر من به حرف دکتر الینا گوش کرده بودم و همون داروها رو ادامه می دادم می دونین چی میشد بچه ام از دست میرفت به همین سادگی ......

الینا تا ساعت 2 زیر سرم بود و بعدش مرخص شد و شکر خدا از فرداش حالش رو به بهبود گذاشت الان الحمدالله خیلی بهتره ولی دکتر جدیدش که دیروز پیشش بردم تاکید کرد که کم ابی هنوز وجود داره و باید تا اخر هفته او ار اس مصرف کنه

اما چیز جالبی که تو بیمارستان نظرم رو جلب کرد این بود که انگار بچه هایی که اونجا بستری بودن بچه های همه مامانا بودن یعنی همه برای هم نگران بودیم همه برای هم غصه می خوردیم و دعا می کردیم و نسبت بهم احساس مسئولیت داشتیم می دونین کلا ترسم از بیمارستان بردن بچه و سرم زدن منتفی شد...

یه چیز دیگه هم هست که دوست دارم با شما در میون بذارم از اون شب واقعا احساس کردم مامان شدم اینکه باید قوی باشم وقتی دخترم داره درد میکشه نباید خودم رو ببازم باید جلوی اشک ها م رو بگیرم و با تمام قدرت دخترم رو در اغوش بگیرم وقتی الینا ناله میکرد و فقط میخواست تو بغل من باشه وقتی فقط با لالایی من اروم میشد و فقط تو بغل من می خوابید اونجا بود که فهمیدم من واقعا واقعا مادر شدم و چه حس شیرینی بود ......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

منصوره
24 آذر 92 15:09
خواهش میکنم عزیزم خدا رو شکر که بهتر شده
مامان الینا
پاسخ
به خاطر دعاهای خوبانی چون شما بوده عزیزم
منصوره
24 آذر 92 15:12
از نوشته هات گریه ام گرفت خدایا به نی نی هامو سلامتی بده و هیچ وقت مریض نشن آمین
مامان الینا
پاسخ
الهی امین
الناز مامان طاها
24 آذر 92 15:45
خدا رو هزار مرتبه شكر كه خوب شدههر چيم مادر باشيم تحمل درد كشيدن شون خيلي سخته من كه نميتونم جلو اشكهامو بگيرمخصوصي
مامان الینا
پاسخ
اره عزیزم ولی حتما احساس کردی که باید خیلی قوی باشیم
مامان آرشیدا کوچولو
24 آذر 92 16:35
azzziz delam maman mehrabun movazeb arusak nazemun bash
مامان آرشیدا کوچولو
24 آذر 92 16:36
خصوصی عزیزم
مامان تینا و رایان
24 آذر 92 16:58
اشکم در اومد مامانی با این نوشته ..ولی خدا رو شکر که الان خیلی بهتره...او آر اس رو میخوره؟ وای یکی از تب متنفرم...یکی هم از اسهال و استفراغایشالا دیگه هیچوقت مریض نشه..
مامان الینا
پاسخ
ممنون عزیزم اره من بهش اب لیمو اضافه می کنم یا باهاش دوغ درست میکنم نق نق میکنه ولی میخوره
خواهر فرناز
24 آذر 92 18:01
سلام مامان گلی من یه وبلاگ طراحی کردم نمونه عکس های طراحی شده ام را توش گذاشتم اگه کسی میخواست تم طراحی کنه یا حتی عکس بهم خبر بدین تا براش انجام بدم برای شما دوست جونم مجانیه برای دوستای دوست جونمون با قیمت خیلی کم البته وبمون هنوز کامل همه را آپلود نکردم چون خیلی وقت میگیره ولی به زودی کلی عکس توش اپلود میشه اینم ادرسشه http://aksghashang.persianblog.ir/ راستی اگه دوست داشتین لینکش کنید متاسفانه نی نی وبلاگ تو قسمت سوالات که به صورت در خواست نوشته بودم تاییدش نکرد مجبور شدم این طوری مزاحمتون بشم
علامه کوچولو
24 آذر 92 20:14
سلام خصوصی لطفا
مامان محیا
24 آذر 92 21:28
بازم شکر خدا که به خیر گذشتاین دکتر های بی مسئولیت انگار همه جا هستندیگه از سونوگرافی واضح تر توی یه پست هام نمیدونم خوندی یا نه ،محیا رو بردم سونوگرافی خصوصی میگه فتق ناف داره در صورتیکه بعدا بردمش جراح کودکان گفت فتق نیست حالا در نظر بگیر اگه محیا رو میبردمش پیش یه جراح معمولی اونم با توجه به سونو گرافی فتق تشخیص میداد چی؟؟؟ واقعا خوشحالم که دخمل طلامون خوب شده.
مامان الینا
پاسخ
اره به خدا خیلی باید حواس ادم باشه وگرنه جگر گوشه اش رفته خدا خودش بچه ها رو حفظ کنه
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
24 آذر 92 21:31
خواهش میکنم عزیزم تو پرسش و پاسخ رد تو گرفتم امدم پیشت از نظرات و پیشنهادات خوشم می یاد
مامان الینا
پاسخ
لطف داری عزیزم
علامه کوچولو
24 آذر 92 22:40
سلام پیغام خصوصی صرفا برای جواب سوالاتتون بود نه جوسازی که ازتون ناراحت شدم
مامان الینا
پاسخ
والا منکه جوی نمی بینم ایجاد شده باشه شما خودت گفتی ناراحت نمیشی من اول بحث گفتم داری موضوعاتی رو مطرح میکنی که ممکنه منجر به ناراحتی شه شما خیلی بر ذکات علمی تاکید کردی من فقط خواستم بدونم تحصیلاتتون چیه که اینقدر احساس داری بر مسائل دینی اشراف داری همین!اگر جنبه نداری دوست عزیز تو پرسش و پاسخ نیا منم خیلی وقت ها خیلی حرف ها بهم گفتن حالا باید بیام قسم بخورم که دیگه تو این بخش نمی یام همینه دیگه هر کس یه نظری داره
مامان آویسا
24 آذر 92 23:53
خیلی خوشحال شدم که دختر طلا بهتر شده چه روزای سختی رو گذروندید ایشالا که دیگه هیچ وقت مریض نشه خیلی خوبه که از تجربیاتت نوشتی مرسییییی
مامان الینا
پاسخ
ممنون عزیزم اره واقعا روزای سختی بود هیچ مادری نبینه
مامان لي لي
25 آذر 92 4:11
کافه چی قهوه بیار تلخ تلخ دروغ هایش آنقدر شیرین بود که هنوز دلم را میزند...
مامان الینا
پاسخ
ای گفتی!!!!!!
مامان لي لي
25 آذر 92 4:15
عزيزم رمز رو خصوصي براتون گذاشتم مطمئنن امانت دار خوبي هستين
مامان الینا
پاسخ
باعث افتخار منه به روی چشم
مامان لي لي
25 آذر 92 4:17
خداروشكر كه إلينا جون الان در سلامت كامل به سر ميبره خيلي نازِه خدا حفظش كنه براتون.... ممنون كه پيگير حال اوايي بودين
مامان الینا
پاسخ
خواهش می کنم عزیزم این حداقل وظیفه ای بود که داشتم
مامان سهند و سپهر
25 آذر 92 9:51
وای عزیزم . خیلی مراقب کم آبی باید باشی. خوب شد حواست بود و اون حس مادرانه به کمکت اومد. ایشالا الینا جون همیشه سالم باشه و دیگه مریض نشه. متاسفم برای اون دکتری که اسهال و استفراغ رو ساده میگیره و دارو میده! کلیه بچه ها بسیار آسیب پذیره . من محل کارم بچه هایی رو میبینم که با همین اسهال و استفراغ ساده و کمی سهل انگاری و کم آبی شدید بدنشون کارشون به دیالیز هم میکشه... برای همین به این موضوع همیشه حساسم. خدا رو هزاران بار شکر که خطر رفع شد عزیزم همیشه سالم و شاد باشید.
مامان الینا
پاسخ
ممنون عزیزم به خاطر دعاهای شما بوده لطف خداست که افراد نازنینی چون شما در زندگی من و الینا حضور دارن
معصومه
25 آذر 92 10:05
خدا رو شکر که خودت زود متوجه شدی بهترین دکتر برای بچه مامانشه
مامان الینا
پاسخ
اره عزیزم خدا رحم کرد
مرمر(مامی کسرا)
25 آذر 92 18:36
واااااااااای عزیزم درکت میکنم..میدونم چی کشیدی...2 ماه پیش که کسرا هم اسهال و استفراغ داشت دیگه حالی نمونده بود برام و تا بستریش نکردم خوب نشد...ایشالا هیچ بچه ای مریض نشه..امیدوارم الینا جونی هم خوب خوب شده باشه...
ساناز (فرشته زميني ما )
26 آذر 92 1:08
سلام . واقعا اينجور مواقع كه احساس ميكني مادري و بايد محكم باشي خدا همه بچه ها رو حفظ كنه
میم مثه محیا
26 آذر 92 23:04
خدا رحم کرد واقعا خدارو شکر بخیر گذشت چ احساس شیرینی،واقعا مادر شدن و مادری کردن مقدس و شیرینه
مامان الینا
پاسخ
مقدس شیرین و سخت
عمه خانوم جون
27 آذر 92 10:56
خدارو هزار مرتبه شکر که خانوم طلا حالش خوب شد.میدونید چیه وقتی که مادر میشی یعنی از همه چیزایی که دوست داریو میخوای بگذری وفقط دلت واسه فرشته کوچولوت بتپه.خدا همه مادرارو واسه بچه هاشون حفظ کنه.
مریم مامان یسنا
28 آذر 92 0:16
خدا رو شکر، واقعا امان از دست بعضی از این دکترا،چند وقت پیش هم که یسنا رو برده بودم بهداشت برای واکسنش دکتر اونجا گیر داده بود که بچه ات بیش از حد وزن اضافه کرده باید کمتر بهش شیر بدی فوری بردمش پیش دکتر خودش، دعوام کرد می گفت مگه به بچه چند ماهه هم رژیم میدن!!!
مامان الینا
پاسخ
مرکز بهداشت رو که ول کن اونا راحتن
مامان الی
28 آذر 92 19:53
سلام خوبی؟ حال دختر کوچولومون خوب شد ؟ درکت میکنم چون پسر منم همینطور شد ولی خدا رو شکر به سرم نرسید فقط یادت باشه تا دوهفته بعد از بهبود از نظر غذایی بهش برسی که وزن کم شدش برگرده و سرحال شه .موفق باشی
مامان الینا
پاسخ
ممنون عزیزم از همراهی گرمت
مهسا مامان طاها
1 دی 92 23:56
خدارو شکر میکنم که دختر طلا در سلامته انشاالله همه نینی ها و پدر و مادراشون صحیح و سالم باشن
مامان الینا
پاسخ
انشاالله