خرابکاری های الینا
با اجازتون ما دیروز مشغول کارای خونه بودیم دیدم سر و صدایی از دختر طلایی نمی یاد پس مطمئن شدیم که دختر جایی مشغول خرابکاری هست ...رفتیم تو اتاق خواب و مچش رو گرفتیم که با این صحنه مواجه شدیم... بله دختر طلا تشریف برده بودن سر لوازم ارایش مامان و خلاصه....با جیغ بنفش مامان روبرو شد یعنی این قیافه مظلوم دل ما رو کباب کرد و وقتی با صدای مهربانانه ازش پرسیدیم که پشیمون نیستی با این قیافه روبرو شدیم .... و در انتها که یک لبخند نصفه و نیمه مامان رو که سعی می کرد پنهان کنه دید قیافه اش این شکلی شد... یعنی چی .... یعنی بازم از این شیرین کاری ها برات دارم مامان جونم ...
نویسنده :
مامان الینا
9:24