الینا طاهریالینا طاهری، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

دختر طلایی مامان الینا

ویروس ....

همین دیروز بود که تو نی نی وبلاگ خوندم یک ویروس بد اومده ....و خیلی نگران شدم اما طولی نکشید که دختر طلا عصری که از خواب بیدار شد به شدت اسهال و استفراغ بود همونجا بردیمش دکتر حتی صبر نکردم چند ساعت بگذره از بس که من از این ویروسهای گوارشی وحشت دارم دکتر معاینه کرد و دارو داد ولی دختر طلای نازنینم چند دفعه بالا اورد و دیشب حسابی تب کرد من و باباش تا صبح را بردیمش صبح هم دوباره اسهال ...استفراغ و تب..... دکتر گفت یکی دو روزی طول میکشه بچه ام خیلی مریضه............ ...
17 آذر 1392

گزارش مسافرت زنانگی

سلام دوستای گلم ممنون که با پیام های محبت امیزتون این مدت ما رو همراهی کردین بالاخره کارای تسویه حساب هم تموم شد و به قول مامانم نخم از تهران کنده شد دختر طلایی هم موقع برگسا انگاز ذوق زده تر بود و کلی تو قطار شیطونی کرد خدا رو شکر که کوپه دربست گرفته بودیم وگرنه معلوم نبود نفر چهارم تا مشهد دووم میاورد یا نه اینم عکس های دختر طلایی  تو این عکس هم رفت بود تخت بالای کوپه و گیر داده بود میخوام پیش مادرجون بخوابم!!!! ولی جاتون خالی مسافرت خوبی بود خیلی خوش گذشت! ...
16 آذر 1392

مسافرت زنانگی

شنبه دختر طلایی و مامانم و من عازم تهران هستیم تا بریم برای کارای تسویه حساب چون چند روزی باید بمونم اینه که دختر طلا رو هم می برم مامانم هم مثل همیشه همراه ما میاد خیلی برام زحمت کشید تا من در ارامش باشم الانم طفلکی داره چهار روز میاد تا پیش الینا باشه خدایا سایه پدر و ماد رو از سر بچه ها شون کم نکنه که تو زندگی واقعا نعمت هستند انشاااله شنبه اینده با خبرا و عکس های جدید بر میگردیم برامون دعا کنین ...
8 آذر 1392

شیرین کاری های دختر طلایی

دیروز دختر طلایی هوس کرد ناخن هاش رو لاک بزنه و از اونجا که خیلی مستقل تشریف دارن تصمیم گرفتن خودشون به تنهایی این کار رو انجام بدن... بعععععله اول از پا ...با دقت تمام اوج دفت دختر طلا در این عکس قابل رویت می باشد   حالا نوبت دستها .... حالا اون یکی دست... اینم نتیجه کار ..... قربونت برم عزیزم ...
7 آذر 1392

الینای دو روزه

دختر طلایی، مامان شکموت خیلی عاشق شکلاته و در دوماه هفت و هشت مرتب شکلات کاکائو می خورد هر چند تو ماه نهم دیگه ترک کرد ولی باعث شد زردی الینا 20روز تموم طول بکشه هر چند الینا به تشخیص دکترش تو دستگاه نرفت اما من خیلی غصه خوردم الان این عکس رو دیدم یاد اون روزا افتادم گفتم یه یادی از قدیما بکنم......   ...
6 آذر 1392

دختر طلایی، عمو و زن عمو و مامان

از ائنجایکه تقریبا تمام جمعه شب ها ما با عمو و زن عموی دختر طلایی میریم بیرون این عکس رو هم بعنوان یادگاری در یکی از رستوران های خوب عنبران گرفتیم الینا خیلی زن عمو رو دوست داره و تو این عکس هم تو بغل زن عمو سارا است البته نا گفته نماند که زن عمو هم خیلی دختر طلا رو دوست داره و هر وقت پیش الینا میاد یا براش کادو خریده یا شکلات های خوشمزه که معمولا سهم مامان میشه داره اینم عمو هادی که به قول خودش الینا عشقشه من که خودم از نعمت حضور عمو در زندگی محروم بودم چون خانواده عمو جانم دور از ما هستند اما فکر می کنم خیلی خوبه ادم با عموش رابطه نزدیکی داشته باشه   ...
4 آذر 1392

برای دوست نازنینم سکینه

حتما قبول دارین که دوستان تلالو لطف خداوند در زندگی ما هستن انسان هایی که با یادشون دلمون شاد میشه و وقتی حضورشون رو در زندگی احساس می کنیم باعث دلگرمی هستن یکی از کسانی که من بهش چنین حسی دارم دوست نازنینم سکینه است که در دوران زندگی خوابگاهی خیلی به من لطف داشت دوست عزیزی که واقعا می تونی روش حساب کنی از اون ادمهایی که بهت احساس امنیت میدن وقتی دیشب اس ام اس زد و گفت چرا مطلب جدیدی تو وبلاگ الینا نمی ذارم تصمیم گرفتم امروز صبح زودتر بیدار شم و فقط به خاطر اون بنویسم سکینه جان به خاطر همه محبت هات ممنون عزیزم اینم یه عکس داغ که مربوط به تولد روز جمعه پسر عمه محمد رضا است که البته الینا تازه از خواب بیدار شده بود ...
3 آذر 1392